دانشمندان اخیراً به پدیدهای دست یافتهاند که میتواند نگاه ما به نور و چگونگی برهمکنش آن با ماده را دگرگون کند. آنها نوعی تعامل را کشف کردهاند که میان موج الکترومغناطیسی نور و بخش مغناطیسی خود این موج هنگام عبور از یک ماده رخ میدهد؛ تعاملی که تا امروز در مدلهای علمی مطرح نشده بود. این یافته، یکی از قدیمیترین فرضهای فیزیک—یعنی فرضی که حدود ۱۸۰ سال دوام داشت—را بهروز کرده و نشان داده است که درک ما از ساختار نور همچنان نیازمند بازنگری است.
برای بیش از یک قرن و نیم، دانشمندان بر اساس نظریهٔ کلاسیک باور داشتند که در پدیدههای اپتیکی مرتبط با نور، فقط بخش الکتریکی موج الکترومغناطیسی است که با ماده وارد برهمکنش میشود و بخش مغناطیسی نور نقش چندانی ندارد. اکنون پژوهشگران نشان دادهاند که این فرض در مواردی نادرست است و بخش مغناطیسی نور نیز میتواند نقشی مستقیم و قابلتوجه داشته باشد.
پدیدهٔ فارادی؛ پلی میان نور و مغناطیس
ماجرای این کشف جدید ریشه در پدیدهای دارد که نخستین بار در سال ۱۸۴۵ توسط «مایکل فارادی» توصیف شد؛ پدیدهای که امروز آن را اثر فارادی (Faraday Effect — FE) مینامیم. فارادی با یک آزمایش ساده، اما هوشمندانه نشان داد که:
وقتی نور از داخل یک مادهٔ شفاف عبور میکند و در همان حال، ماده تحت اثر یک میدان مغناطیسی خارجی قرار دارد، جهت قطبش نور تغییر میکند.
این پدیده یکی از نخستین شواهد تاریخی بود که نشان میداد نور و مغناطیس میتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند.
اما نکتهٔ مهم اینجاست: طی تمام این سالها، دانشمندان فرض میکردند که این تغییر در قطبش نور فقط ناشی از برهمکنش میدان الکتریکی نور با مادهٔ مغناطیسی است—و نه میدان مغناطیسی نور.
اکنون معلوم شده است که این فرض ناقص بوده است.
نور چیست؟ قطبش چیست؟ یک توضیح ساده و تصویری
برای فهم بهتر موضوع، ابتدا باید بدانیم نور چگونه رفتار میکند.
نور یک موج الکترومغناطیسی است؛ یعنی از دو جزء تشکیل شده است:
- میدان الکتریکی
- میدان مغناطیسی
این دو میدان همیشه عمود بر هم و عمود بر جهت حرکت نور نوسان میکنند. مثل دو رشتهٔ طناب که با زاویهٔ ۹۰ درجه نسبت به هم موج میخورند.
نور میتواند دو وضعیت کلی داشته باشد:
۱. نور غیرقطبیشده (Unpolarized)
در این حالت، نوسانات نور در همهٔ جهتهای عمود بر مسیر حرکت آن اتفاق میافتد.
مثل یک دسته موی فرفری که در همه جهتها پف کرده باشد.
۲. نور قطبیشده (Polarized)
در این حالت، نوسانات نور مرتب شده و فقط در یک جهت مشخص انجام میشوند.
مثل زمانی که همان موی فرفری را شانه بزنید و تمام تارها در یک جهت قرار بگیرند.
اثر فارادی میگوید که میدان مغناطیسی خارجی میتواند این جهتگیری را بچرخاند.
اما تاکنون هیچکس تصور نمیکرد که خود میدان مغناطیسی نور هم بتواند در این چرخش نقش ایفا کند.
یک کشف مهم در نقطهٔ مقابل اثر فارادی
سال گذشته، تیمی از پژوهشگران دانشگاه عبری اورشلیم (Hebrew University of Jerusalem) نشان دادند که:
نور میتواند بخش مغناطیسی ماده را نیز تحریک کند.
آنها اثر معکوس فارادی را بررسی کردند:
در آن اثر، قطبش نور میتواند گشتاور مغناطیسی در یک ماده ایجاد کند!
این یافته باعث شد دانشمندان بپرسند:
آیا ممکن است در خود اثر فارادی نیز بخش مغناطیسی نور نقش داشته باشد؟
یا اینکه نقش آن فقط به میدان الکتریکی منحصر نیست؟
برای پاسخ به این پرسش، آنها آزمایش خود را با مدلسازیهای پیچیده فیزیکی ترکیب کردند.
ورود به محاسبات: معادلهٔ لاندائو–لیفشیتز–گیلبرت
برای تحلیل دقیق این برهمکنش جدید، محققان به سراغ یکی از بنیادیترین ابزارهای فیزیک حالت جامد رفتند:
معادلهٔ لاندائو–لیفشیتز–گیلبرت (LLG)
این معادله توصیف میکند که مغناطش یک ماده چگونه در زمان تغییر میکند و تحت چه شرایطی جهت اسپین الکترونها تغییر میکند.
پژوهشگران با استفاده از این معادله بررسی کردند که:
- آیا بخش مغناطیسی نور میتواند اسپین الکترونها را تحریک کند؟
- آیا این تحریک میتواند چرخش قطبش نور را که در اثر فارادی دیده میشود، توضیح دهد؟
برای محاسبات، آنها از مدلهای فیزیکی کریستال «ترابیوم–گالیم–گارنت» (Terbium–Gallium–Garnet یا TGG) استفاده کردند؛ مادهای که:
- به خوبی مغناطیسی میشود
- در فناوری فیبر نوری و مخابرات استفاده میشود
- رفتار اپتیکی آن بسیار دقیق شناخته شده است
این ویژگیها، آن را گزینهای ایدهآل برای مدلسازی پدیدهٔ فارادی میسازد.
نتایج حیرتانگیز: نقش بخش مغناطیسی نور از چیزی که تصور میشد بسیار بیشتر است
بر اساس محاسبات دقیق:
- در طولموجهای مرئی، میدان مغناطیسی نور حدود ۱۷٪ در اثر فارادی نقش دارد.
- در طولموجهای فروسرخ (IR) این نقش به ۷۰٪ میرسد!
این اعداد نشان میدهند که:
❗ پیشفرض ۱۸۰ سالهٔ دانشمندان نادرست بوده است.
❗ بخش مغناطیسی نور کاملاً فعال و مؤثر است.
❗ اثر فارادی فقط ناشی از مولفهٔ الکتریکی نور نیست.
دانشمندان تا امروز باور داشتند که میدان مغناطیسی نور نسبت به میدان الکتریکی آن به قدری کوچک است که نمیتواند تأثیر قابل اندازهگیری داشته باشد.
اما اکنون مشخص شده که این تأثیر کاملاً واقعی و در برخی طولموجها حتی غالب است.
نور نهفقط ماده را روشن میکند، بلکه آن را مغناطیسی نیز میکند
فیزیکدان «امیر کاپوا» توضیح میدهد:
«نور فقط ماده را روشن نمیکند؛ بلکه آن را به صورت مغناطیسی نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
میدان مغناطیسی ساکن، نور را میپیچاند و نور نیز ویژگیهای مغناطیسی ماده را آشکار میکند.»
او میافزاید:
«آنچه کشف کردهایم این است که بخش مغناطیسی نور نقش درجهاول دارد و در این فرایند بسیار فعالتر از چیزی است که قبلاً تصور میشد.»
این سخنان اشاره میکند که نور میتواند دو نوع برهمکنش با ماده داشته باشد:
- برهمکنش المان الکتریکی نور با بار الکترونها
- برهمکنش المان مغناطیسی نور با اسپین الکترونها
این نکته بسیار مهم است؛ زیرا اسپین یکی از بنیادیترین ویژگیهای الکترون است و کنترل آن در فناوریهای نوظهور اهمیت حیاتی دارد.
اسپین چیست؟ توضیحی ساده
هر الکترون دارای:
- بار الکتریکی
- اسپین (چرخش ذاتی)
کاپوا توضیح میدهد:
«میتوان اسپین الکترون را مانند یک فرفرهٔ بسیار ریز تصور کرد. اگر بخواهیم جهت محور این فرفره را تغییر دهیم، باید یک میدان مغناطیسی چرخان—یعنی میدان مغناطیسی نور با قطبش دایرهای—با آن برهمکنش کند.»
به بیان ساده:
- میدان الکتریکی نور → نیروی خطی بر بار الکترون
- میدان مغناطیسی چرخان نور → گشتاور (تورک) بر اسپین الکترون
این تعامل دوگانه، منشأ اثر فارادی است.
پیامدهای علمی و فناوری این کشف
این کشف فقط یک نکتهٔ نظری نیست؛ بلکه میتواند منجر به پیشرفتهای بزرگی در حوزههای زیر شود:
۱. اپتیک و فوتونیک
کنترل دقیقتر قطبش نور و برهمکنشهای مغناطیسی، میتواند:
- حسگرهای دقیقتر بسازد
- فیبرهای نوری را کارآمدتر کند
- سیستمهای مخابراتی را بهینه کند
۲. فناوریهای کوانتومی
چون این کشف نشان میدهد نور قادر است اسپین الکترونها را مستقیماً کنترل کند، بنابراین:
- میتوان کیوبیتهای اسپینی را با دقت بیشتر کنترل کرد
- دروازههای منطقی کوانتومی سریعتر طراحی شوند
- حافظههای کوانتومی پایدارتر شوند
۳. اسپینترونیک (Spintronics)
در این حوزه، اطلاعات به جای بار الکتریکی، از اسپین الکترونها استفاده میکند.
«بنژامن آسانلاین» توضیح میدهد:
«این کشف نشان میدهد که شاید بتوان اطلاعات مغناطیسی را مستقیماً با نور کنترل کرد.»
اگر این امکان عملی شود، میتوان دستگاههایی ساخت که:
- بسیار سریعتر
- بسیار کممصرفتر
- بسیار کوچکتر
از سیستمهای الکترونیکی کنونی باشند.
۴. بازنگری در مدلهای فیزیکی نور
این کشف نشان میدهد که هنوز هم پدیدههای بنیادینی در نور وجود دارند که ناشناخته باقی ماندهاند.
به بیان دیگر:
حتی مدلهایی که بیش از یک قرن پذیرفته شدهاند، ممکن است کامل نباشند.
نتیجهگیری: نور هنوز رازهای ناگفته دارد
این پژوهش یک پیام روشن دارد:
🔹 نور بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در ۱۸۰ سال گذشته تصور میکردیم.
🔹 بخش مغناطیسی نور میتواند نقش مهمی در برهمکنش با ماده داشته باشد.
🔹 اثر فارادی باید با درک جدیدی از نقش اسپین و میدان مغناطیسی نور بازنویسی شود.
🔹 فناوریهای آینده—از کوانتوم گرفته تا اسپینترونیک—میتوانند بهرهٔ بزرگی از این کشف ببرند.
دانشمندان میگویند:
«این پژوهش تنها آغاز راه است. ممکن است ویژگیهای ناشناختهٔ دیگری از نور وجود داشته باشد که هنوز موفق به کشف آن نشدهایم.»






