در دل سنگهای خاموش گرینلند، کانادا و جزایر آتشفشانی هاوایی، رازی نهفته است که شاید به نخستین لحظات تولد زمین بازگردد. پژوهشگران با بررسی دقیق این سنگها دریافتند که آنها بهطرز عجیبی از ایزوتوپ کمیاب پتاسیم-۴۰ تهی هستند؛ عنصری که در بیشتر نقاط زمین بهوفور یافت میشود. این کشف، فرضیهای جسورانه را تقویت میکند: شاید این سنگها از بقایای زمین اولیه باشند؛ زمینی که هنوز با سیارهی مهاجم «تیا» برخورد نکرده بود.
ماجرا از میلیاردها سال پیش آغاز شد؛ زمانی که زمین جوان، در آرامش نسبی بهسر میبرد تا اینکه جرمی به اندازهی مریخ با آن برخورد کرد. این برخورد سهمگین، نهتنها سطح زمین را به دریایی از گدازه تبدیل کرد، بلکه تکههایی از آن را به فضا پرتاب کرد؛ تکههایی که بعدها ماه را ساختند. اما این پایان ماجرا نبود. تیا، این مهاجم کیهانی، احتمالاً آب را نیز با خود آورد و زمین را برای میزبانی حیات آماده کرد.
امروزه، حدود ۹۰ درصد ترکیب زمین از آمیزهای از مواد تیا و زمین اولیه تشکیل شده است. اما آیا ممکن است گوشههایی از زمین، از این دگرگونی جان سالم بهدر برده باشند؟ دکتر نیکول نی از MIT این پرسش را مطرح کرد و بهدنبال نشانههایی گشت که از تأثیر تیا بینصیب ماندهاند.
برای یافتن این ردپا، تیم پژوهشی به سراغ شهابسنگها رفت؛ اجرامی که معمولاً غنیتر از پتاسیم-۴۰ هستند. اگر زمین اولیه واقعاً فقیر از این ایزوتوپ بوده باشد، پس سنگهایی با مقدار بسیار پایین پتاسیم-۴۰ میتوانند پنجرهای به گذشتهی دستنخورده زمین باشند.
پژوهشگران دو مسیر را برای جستوجو انتخاب کردند: یکی، سنگهای بسیار کهن در گرینلند و کانادا و دیگری، سنگهایی که از اعماق گوشتهی زمین به سطح آمدهاند؛ مناطقی مانند هاوایی و رئونیون. بررسیهای طیفسنجی نشان داد که این نمونهها حدود ۶۵ واحد در میلیون پتاسیم-۴۰ کمتری نسبت به سایر نقاط دارند؛ رقمی که بهوضوح نشان میدهد این سنگها از ترکیب متفاوتی برخوردارند.
هرچند عناصر دیگری مانند روتنیوم و مولیبدن نیز تفاوتهایی در نسبت ایزوتوپی دارند، اما رفتار پیچیده آنها هنگام ورود به هستهی زمین، مانع از استفادهی قطعی برای تأیید این فرضیه میشود.
پرسشی که همچنان بیپاسخ مانده، این است: چرا زمین اولیه تا این حد از پتاسیم-۴۰ تهی بوده؟ آیا منشأ آن با دیگر اجرام منظومهی شمسی تفاوت داشته؟ یا اینکه هنوز شهابسنگی ناشناخته وجود دارد که ترکیبش با زمین پیش از برخورد تیا همخوانی دارد؟
دکتر نی و همکارانش معتقدند که برای پاسخ به این معما، باید مجموعهی گستردهتری از شهابسنگها را بررسی کرد. شاید در میان آنها، کلیدی برای باز کردن درهای تاریخ پنهان زمین وجود داشته باشد.