اَامروزه ارتباطات سلولی، سامانهٔ موقعیتیابی جهانی (GPS)، پایش وضعیت آبوهوا و بسیاری کاربردهای دیگر، دستکم تا حدی وابسته به شبکههایی متشکل از هزاران ماهواره در مدار پایین زمین هستند. اما هرچه تعداد این منظومهها به دهها هزار ماهواره نزدیک میشود، فشار واردشده بر سامانههای ارتباطی و کنترل ایستگاههای زمینی نیز به سطحی میرسد که دیگر قابل مدیریت نیست. یک پژوهش تازه از «یوحه مائو» از دانشگاه هوانوردی و فضانوردی نانجینگ و همکارانش تلاش دارد بخشی از این فشار را کاهش دهد؛ آن هم با واگذار کردن بخش بزرگی از وظایف کنترلی و تصمیمگیری شبکه به خود ماهوارهها.
در طراحی سنتی اَبَرمنظومههای ماهوارهای، این ایستگاههای کنترل زمینی هستند که مسئول ارتباطگیری با تکتک ماهوارهها محسوب میشوند. هرچه تعداد ماهوارههایی که یک ایستگاه باید مدیریت کند بیشتر شود، گلوگاههایی در توان پردازش و پهنای باند کانالهای ارتباطی بهوجود میآید. نتیجهٔ این گلوگاهها افزایش چشمگیر زمان تأخیر ارتباطی (latency) است؛ عاملی که اگر بیش از حد رشد کند، میتواند یک منظومهٔ ماهوارهای را عملاً از کار بیندازد، زیرا تأخیر پایین یکی از شاخصهای اصلی سنجش کیفیت شبکههای ارتباطی است.
ایجاد سیستمی که تصمیمگیریهای کنترلی و شبکهای را از سطح زمین به ماهوارهها منتقل کند، در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما اجرای آن در عمل بسیار دشوار است. پژوهشگران در این مطالعه از فناوری شبکهسازی مبتنی بر نرمافزار (SDN) استفاده کردهاند تا لایهٔ تصمیمگیری کنترلی را از زمین به مجموعهای از ماهوارهها منتقل کنند که آنها را «گرههای مرکزی» (Center Nodes) مینامند. هر یک از این گرههای مرکزی باید هم با ایستگاههای زمینی مرتبط با منظومه در ارتباط باشد، و هم شبکهای از «گرههای عضو» (Member Nodes) یعنی سایر ماهوارههای مشابه را در منطقهٔ تحت پوشش خود مدیریت کند.
در این پژوهش توضیح داده میشود که «استارلینک» هماکنون نیز اثرات قابلتوجهی بر نجوم دارد؛ همانگونه که بسیاری از اخترشناسان بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
گرههای مرکزی در ابتدای عمر منظومه انتخاب میشوند و از نظر سختافزاری کاملاً مشابه دیگر ماهوارهها هستند؛ اما الگوریتم SDN به دلیل موقعیت مناسب آنها در مدار، وظایف متفاوتی برایشان تعیین میکند. این ماهوارهها تنها اعضایی هستند که اجازهٔ ارتباط مستقیم با زمین را دارند؛ اقدامی که بهطور عمدی تراکم داده و پیچیدگی مدیریت ارتباطات زمینی را کاهش میدهد.
در مقابل، ماهوارههای عضو مسئول یافتن بهترین گرهٔ مرکزی برای اتصال هستند. نکتهٔ مهم این است که «بهترین» همیشه به معنای «نزدیکترین» نیست. نویسندگان مطالعه الگوریتمی به نام «الگوریتم ساخت» طراحی کردهاند که هر ماهوارهٔ عضو باید آن را بهصورت مستقل محاسبه کند. این الگوریتم فاکتورهایی مانند اینکه یک گرهٔ مرکزی چه زمانی از محدودهٔ ارتباطی خارج خواهد شد، در نظر میگیرد. در اینجا «خارج از محدوده» یعنی هنگامی که فاصلهٔ بین دو ماهواره از نیمِ بیشینهٔ فاصلهٔ ارتباطی ممکن فراتر رود.
محاسبهٔ «زمان جدایش» (Detachment Time) یعنی مدت زمانی که طول میکشد تا یک ماهواره مجبور شود مدیر خود را تغییر دهد، شاید مهمترین جنبهٔ این پژوهش باشد. در روشهای کلاسیک، ماهوارهها باید یک مسئلهٔ پیچیدهٔ چندمتغیره را با استفاده از مدلهای پیشبینی مداری حل کنند تا بفهمند چه زمانی از محدودهٔ یک مدیر خارج شده و وارد محدودهٔ مدیر دیگر میشوند. این روش نیاز به محاسبهٔ موقعیت و سرعت سهبعدی ماهواره در چندین گام دارد و یک فرایند محاسباتی سنگین است.
اما الگوریتم جدید بهجای این روش پیچیده از یک مدل پیشبینی ساده استفاده میکند که تنها بر پایهٔ محاسبهٔ «زاویهٔ زمینمرکزی» (geocentric angle) میان دو ماهواره است. با توجه به اینکه مدارها دقیقاً مشخصاند، محاسبهٔ سرعت نسبی دو ماهواره و سپس برآورد زمانی که فاصلهٔ آنها به حد آستانه برسد، تبدیل به یک مسئلهٔ سادهٔ جبری میشود. اهمیت دیگر این روش آن است که با وجود محدودیت توان پردازشی ماهوارهها، امکان انجام این محاسبات برای چندین مدیر بالقوه بهطور همزمان وجود دارد. همچنین الگوریتم انتخاب مدیر، تعویضهای بیمورد را جریمه میکند تا حداقل تعداد تغییرات مدیریتی رخ دهد.
برای ارزیابی این سیستم، پژوهشگران یک شبیهسازی شامل ۱٬۲۴۸ ماهواره بر اساس مشخصات مداری نسخههای اولیهٔ استارلینک اجرا کردند. الگوریتم شبکه، منظومه را به ۸۱ دامنهٔ مدیریتی تقسیم کرد که هر یک فقط توسط یک گرهٔ مرکزی اداره میشد. در شبیهسازی یک ماه از فعالیت منظومه، مشخص شد که بهطور میانگین تنها حدود ۶ ماهواره در هر ساعت مدیر خود را تغییر دادهاند. اما نتیجهٔ برجستهتر این بود که میزان تأخیر شبکه بین ۴.۷ تا ۷.۸ میلیثانیه اندازهگیری شد؛ در حالی که شبیهسازی بدون استفاده از این الگوریتم، تأخیری حدود ۱۸.۴ میلیثانیه داشت.
کاهش بیش از ۵۰ درصدی تأخیر در یک اَبَرمنظومهٔ ماهوارهای دستاورد بسیار چشمگیری به شمار میرود. البته باید توجه داشت که این روش هنوز در هیچ سختافزار واقعی اجرا نشده و همچنان نیازمند توسعه است. برای نمونه، الگوریتم فعلی میزان بار وارد بر یک گرهٔ مرکزی را در نظر نمیگیرد و این احتمال وجود دارد که به جای شلوغ شدن ایستگاه زمینی، یک ماهوارهٔ مدیر بیش از حد بارگذاری شود. البته افزودن چنین پارامتری به الگوریتم کار پیچیدهای نیست و به نظر میرسد مزایای کاهش تأخیر بهمراتب بیشتر از خطرات احتمالی باشد.
اینکه آیا این الگوریتم در آینده توسط منظومههایی مثل «کوئیپر»، «استارلینک» یا سامانههای مشابه آنها مورد استفاده قرار گیرد یا خیر، هنوز مشخص نیست. اما در حال حاضر، این پژوهش یک بهبود نظری مهم برای زیرساختی ارائه میدهد که روزبهروز اهمیت بیشتری در ارتباطات جهانی پیدا میکند.





