این احتمال وجود دارد که سیاهچالهها در ابتدای زمان شکل گرفته باشند و اگر چنین باشد، ممکن است کاندیدای مناسبی برای توضیح ماده تاریک باشند، البته تنها در صورتی که تعداد کافی از آنها وجود داشته باشد. یک تیم تحقیقاتی اخیراً به جستجوی رویدادهای میکرولنسینگ از سیاهچالهها در ابر ماژلانی بزرگ پرداخته است، اما نتوانستند تعداد کافی پیدا کنند تا بتوانند بیشتر از یک بخش کوچک از ماده تاریک را توضیح دهند.
نظریه کلاسیک شکلگیری سیاهچالهها توضیح میدهد که آنها از بقایای ستارگان عظیمی که به پایان عمر خود رسیدهاند و سوخت خود را تمام کردهاند، به وجود میآیند. وقتی یک ستاره با جرمی بیشتر از حدود ۲۰ برابر جرم خورشید به پایان عمر خود میرسد، انفجار ابرنواختر رخ میدهد و بیشتر لایههای بیرونی آن به فضا پرتاب میشود.
هستهای که باقی میماند، دیگر از فشار همجوشی هستهای پشتیبانی نمیشود، بنابراین تحت تاثیر گرانش خود به فروپاشی میرود. اگر جرم هسته کافی باشد، معمولاً چندین برابر جرم خورشید، این فروپاشی ادامه مییابد و به یک تکینگی تبدیل میشود — یک نقطه با چگالی بینهایت و کشش گرانشی بسیار قوی.
این فرآیند یک سیاهچاله ایجاد میکند که با افق رویداد مشخص میشود، مرزی که فراتر از آن هیچ چیزی، حتی نور، نمیتواند از گرانش آن فرار کند. این توضیحی است که به طور گستردهای در مورد شکلگیری سیاهچالهها پذیرفته شده است. اما مجموعهای از مشاهدات اخیر با استفاده از دستگاههای شتابسنجی گرانشی برخی سیاهچالههای عظیم را شناسایی کردهاند. وقتی اینها با سیاهچالههایی که در کهکشان راه شیری قابل مشاهده هستند مقایسه میشوند، شباهتی کمی دارند.
یکی از توضیحات ممکن این است که آنها ممکن است به جای آن که از انفجارهای ستارهای شکل گرفته باشند، از نوسانات چگالی در دورانهای اولیه تاریخ جهان به وجود آمده باشند. اینها به نام سیاهچالههای اولیه شناخته میشوند و برخی نظریهها پیشنهاد میدهند که ممکن است مسئول ماده تاریک باشند.
شاید حتی تا ۱۰۰ درصد ماده تاریک برای توضیح نرخهای ادغام مشاهده شده سیاهچالهها. اگر آنها در هاله ماده تاریک کهکشان راه شیری وجود داشته باشند، باید از طریق رویدادهای میکرولنسینگ گرانشی قابل مشاهده باشند. مطالعات قبلی نتواستهاند چنین رویدادهایی را شناسایی کنند، اما تیم تحقیقاتی معتقد است که مشاهدات حساسیت کافی نداشتهاند. مقالهای که توسط پرزِمِک مرُز از دانشگاه ورشو و تیم تحقیقاتیاش منتشر شده، یافتههای آنها را در مورد رویدادهای میکرولنسینگ با مقیاس زمانی بلند (رویدادهایی که طی مدت طولانی از هفتهها و حتی سالها اتفاق میافتند) در ابر ماژلانی بزرگ طی ۲۰ سال بررسی OGLE (بررسی لنزینگ گرانشی اپتیک) ارائه میدهد.
این بررسی در سال ۱۳۷۱ آغاز شد و یک مطالعه بلندمدت برای شناسایی رویدادهای میکرولنسینگ و مشاهده پدیدههای متغیر مانند ستارههای متغیر و ابرنواخترها است. این بررسی در رصدخانه لاس کمپاناس در شیلی انجام میشود و از تلسکوپ ۱.۳ متری برای نظارت بر بخشهایی از آسمان استفاده میکند. پس از تحلیل دادههای ۲۰ ساله، آنها هیچ رویدادی در مقیاسهای زمانی بالاتر از یک سال نیافتند.
رویدادهایی با دورههای زمانی کوتاهتر شناسایی شدند، اما اینها بیشتر احتمالاً مربوط به رویدادهای ستارهای هستند تا سیاهچالههای اولیه فوقعظیم (PMB). بنابراین آنها نتیجهگیری کردند که PMBهایی تا ۶.۳ میلیون جرم خورشید نمیتوانند بیشتر از ۱ درصد ماده تاریک را تشکیل دهند. آنهایی که در دسته بزرگتر، تا ۸۶۰ میلیون جرم خورشید، قرار دارند، نمیتوانند بیشتر از ۱۰ درصد ماده تاریک را تشکیل دهند. نتیجهگیری قطعی این است که PMBها، بر اساس مشاهدات در ابر ماژلانی بزرگ، نمیتوانند بخش قابل توجهی از ماده تاریک را تشکیل دهند.