در حالی که بیشتر تحقیقات SETI تاکنون بر سیگنالهای رادیویی احتمالی از منابع دوردست متمرکز بودهاند، دانشمندان دامنهی جستجو را گسترش دادهاند تا سایر نشانههای ممکن را نیز در بر بگیرد. این موارد شامل انواع دیگر ارتباطات (مانند انرژی هدایتشده، نوترینوها، امواج گرانشی و غیره) و همچنین نمونههایی از ابرسازهها (مانند کرهی دایسون، نوارهای کلارک و حلقههای نیون) میشود.
از جمله تحقیقات مدرن در این زمینه میتوان به پروژهی هفائستوس اشاره کرد که نخستین پروژهی سوئدی اختصاصیافته به SETI است. این پروژه که نام خود را از هفائستوس، خدای آهنگران در اساطیر یونان، گرفته است، بهجای جستجوی سیگنالهایی که عمداً به سوی زمین ارسال شدهاند، بهطور کلی به دنبال نشانگان فناوری است. در مقالهای اخیر، تیمی از دانشگاه منچستر به بررسی یک نامزد کرهی دایسون پرداخته که توسط پروژهی هفائستوس شناسایی شده بود. یافتههای آنها تأیید کرد که حداقل برخی از این منابع رادیویی تحت تأثیر آلودگی ناشی از یک هستهی کهکشانی فعال (AGN) در پسزمینه قرار دارند.
این تیم تحقیقاتی به سرپرستی تونگتیان رن، دانشجوی دکترای اخترفیزیک در مرکز اخترفیزیک جودرل بانک در دانشگاه منچستر، انجام شد. او به همراه استاد راهنمایش مایکل گرت از دانشگاه منچستر، رصدخانهی لیدن و مؤسسهی علوم فضایی و اخترشناسی دانشگاه مالتا، و اندرو سیمیون، اخترشناس پژوهشی در مرکز تحقیقات SETI برکلی، مؤسسهی SETI و دانشگاه آکسفورد، در این تحقیق مشارکت داشت. مقالهای که یافتههای آنها را تشریح میکند، بهتازگی در مجلهی Monthly Notices of the Royal Astronomical Society منتشر شده است.
کرههای دایسون نوعی ابرسازه هستند که برای اولین بار توسط فیزیکدان فریمن دایسون مطرح شد. او پیشنهاد کرد که تمدنهای پیشرفته میتوانند سازههایی بهاندازهی کافی بزرگ بسازند تا ستارهی خود را در بر بگیرند و از تمام انرژی آن بهرهبرداری کنند. پروژهی هفائستوس که تحت هدایت پروفسور اریک زکریسون انجام میشود، تاکنون مقالات متعددی در زمینهی شناسایی نامزدهای احتمالی کرهی دایسون با استفاده از روشها و دادههای گوناگون منتشر کرده است. چهارمین و جدیدترین مقالهی این مجموعه بر هفت نامزد بالقوه (با شناسههای A تا G) در اطراف ستارگان نوع M از میان نمونهای پنجمیلیونی که توسط رصدخانهی گایای آژانس فضایی اروپا (ESA) شناسایی شدهاند، تمرکز دارد.
رن و تیمش قبلاً این نامزدها را بررسی کرده بودند تا توضیحاتی طبیعی برای آنها بیابند. همانطور که در مقالهی پیشینشان اشاره کردهاند، یکی از این توضیحات میتواند وجود دیسکهای آوار غنی از غبار باشد که نور را جذب کرده و بهصورت تابش فروسرخ دوباره منتشر میکنند. این پدیده باعث افزایش غیرعادی تابش فروسرخ میشود، که دایسون آن را بهعنوان نشانهی احتمالی از یک ابرسازهی فرضی مطرح کرده بود. با این حال، آنها در مقالهی اخیرشان تأکید کردهاند که اندازهگیریهای پروژهی هفائستوس شباهتی به دیسکهای آوار معمولی ندارد. مایکل گرت توضیح داد:
«وقتی سال گذشته نتایج اولیهی پروژهی هفائستوس را دیدم، تردید داشتم. آنها پنج میلیون ستاره را بررسی کرده بودند و وقتی چنین حجم وسیعی را بررسی میکنید، احتمال اینکه اندازهگیریهایتان شامل تابشهایی از منابع پسزمینه باشد زیاد است. انتظار نمیرود که ستارگان در این سطح، تابش رادیویی داشته باشند، بنابراین بهاحتمال زیاد، این تابشها از کهکشانهای رادیویی پسزمینه ناشی میشوند. اما برای این مورد خاص، ما نیاز به نوع خاصی از کهکشان داریم که در نور مرئی کمنور اما در فروسرخ بسیار درخشان باشد. تنها کهکشانهایی که من با این ویژگی میشناختم، کهکشانهای غبارپوش (DOGs – Dust Obscured Galaxies) بودند.»
این تیم همچنین تحت تأثیر مقالهای از جیسون تی. رایت، استاد اخترشناسی و اخترفیزیک دانشگاه پنسیلوانیا و مدیر مرکز هوش فرازمینی این دانشگاه (PSETI)، قرار گرفتند. در این مقاله، رایت این فرضیه را مطرح کرد که یک کرهی دایسون واقعی ممکن است از انتشار امواج رادیویی برای تخلیهی گرمای اضافی خود استفاده کند. این موضوع باعث شد که تیم تحقیقاتی احتمال وجود کرههای دایسون را بهعنوان منبع این سیگنالها در نظر بگیرد.
تونگتیان توضیح داد که آنها همچنین از تحقیقات پیشین گرت الهام گرفتهاند:
«مایک در سال ۱۳۹۳ بهطور مختصر استدلال کرد که حتی در تمدنی از نوع کارداشف I، جایی که مصرف انرژی بهطور قابلتوجهی بیشتر از زمین است، سیگنالهای ارتباطی رادیویی آنها بسیار ضعیفتر از حد قابل تشخیص خواهد بود. اما کرههای دایسون میتوانند با تمدنی از نوع کارداشف II مطابقت داشته باشند—تمدنی که بیش از یک میلیارد برابر یک تمدن نوع I انرژی مصرف میکند. بنابراین، فارغ از اینکه این موجودات در سیارات زندگی میکنند یا در نزدیکی کرهی دایسون، ممکن است بتوان استفادهی آنها از فناوریهای الکترومغناطیسی مشابه را تشخیص داد.»
برای بررسی بیشتر این احتمال، تیم تحقیقاتی دادههای حاصل از شبکهی تداخلسنجی رادیویی e-MERLIN و EVN را برای روشنترین منبع رادیویی (نامزد G) تحلیل کرد. بهطور شگفتانگیزی، آنها دریافتند که سه نامزد از پروژهی هفائستوس دارای همتای رادیویی در پایگاههای دادهی اخترشناسی هستند. تونگتیان توضیح داد که محتملترین توضیح این است که این سیگنالها، از جمله نامزد G، ناشی از آلودگی تابشهای پسزمینه از هستههای کهکشانی فعال (AGN) هستند:
«آنها نباید متعلق به یک تمدن واحد باشند. در غیر این صورت، تعداد زیادی از ستارگان عجیب باید بهصورت خوشهای در آسمان دیده میشدند، نه بهصورت هفت جرم منفرد. در آن لحظه متوجه شدیم که یا تمدنهای مختلف فرازمینی که صدها سال نوری از هم فاصله دارند، همگی به فناوریهای پیشرفتهی مشابه در انتشار امواج رادیویی دست یافتهاند، یا اینکه این سیگنالها ناشی از آلودگی طبیعی هستند. ما فرض دوم را ترجیح دادیم و نتیجه گرفتیم که احتمالاً این منابع، کهکشانهای DOGs در خارج از کهکشان راه شیری هستند.»
این نتایج تأیید کرد که حداقل برخی از نامزدهای شناساییشده توسط پروژهی هفائستوس در واقع ناشی از منابع رادیویی درخشان در پسزمینه هستند که ویژگیهایی مشابه با پیشبینیهای دایسون دارند. اما این مسئله، شش نامزد باقیمانده را رد نمیکند و اهمیت تحلیل دقیق هر مورد را با استفاده از مشاهدات رادیویی با وضوح بالا نشان میدهد.