این زبالهها شامل ماهوارههای ازکارافتاده، بخشهایی از موشکها، قطعات ناشی از برخوردها و حتی جعبه ابزارهایی هستند که همگی تهدیدی برای فضاپیماهای فعال به شمار میروند. در بدترین حالت، ممکن است این زبالهها فاجعههایی زنجیرهای به راه بیندازند که فضا را برای نسلها غیرقابل استفاده کنند. از آنجا که حذف تنها یک قطعه زباله ممکن است دهها میلیون دلار هزینه داشته باشد، پرسش اساسی این است: کدام زبالهها باید در اولویت باشند؟
(اعتبار: ناسا)
آمارها، تصویری نگرانکننده ارائه میدهند. دادههای ناسا نشان میدهد که تعداد ماهانهی اشیای مداری اطراف زمین بهطور پیوسته در حال افزایش است. شبیهسازیهای رایانهای نیز آیندهای هشداردهنده را پیشبینی میکنند: بدون مداخله، مدار پایین زمین ممکن است آنچنان از زبالهها اشباع شود که برخوردهای فاجعهبار به یک رویداد عادی تبدیل شوند و واکنشی زنجیرهای و غیرقابل کنترل به نام «سندروم کسلر» را آغاز کنند.
چند سال پیش، یازده تیم بینالمللی از کارشناسان فضا این چالش را بررسی کردند و هر یک فهرستی از ۵۰ شیء نگرانکننده در مدار پایین زمین تهیه نمودند. با وجود تفاوت در روشها، ۲۰ تا ۴۰ درصد از اشیا در چندین فهرست مشترک بودند که نشان از همگرایی دیدگاهها دارد، گرچه فهرستها کاملاً مشابه نبودند. اکنون پژوهشگرانی از فرانسه و اسپانیا با استفاده از «نظریه انتخاب اجتماعی» – شاخهای از ریاضیات که به بررسی رأیگیری و تصمیمگیری جمعی میپردازد – نشان دادهاند که روشهای متفاوت در ترکیب نظرات کارشناسان، میتواند به نتایجی کاملاً متفاوت در تعیین تهدیدهای اصلی فضایی منجر شود.
آژانسهای فضایی بینالمللی بر این نکته توافق دارند که تنها پیشگیری از تولید زبالهی جدید کافی نیست. برای تثبیت وضعیت فعلی مدارها، کارشناسان تخمین میزنند که باید هر سال دستکم ۵ تا ۱۰ قطعه بزرگ (بزرگتر از ۱۰ سانتیمتر) از زبالههای فضایی را قبل از تجزیه شدنشان به هزاران تکه ریزتر که قابل ردیابی نیستند، حذف کنیم.
خوشبختانه، فناوری مأموریتهای پاکسازی فضا بهسرعت در حال پیشرفت است، و نخستین آزمونهای عملی آن برای اواخر سال ۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ برنامهریزی شدهاند. اما با توجه به هزینههای بالای هر مأموریت (دهها میلیون دلار برای هر قطعه)، انتخاب درست اهداف از اهمیت حیاتی برخوردار است.
تیمهای کارشناسی برای ارزیابی زبالهها از روشهای پیشرفتهای استفاده کردند و عواملی مانند جرم، احتمال برخورد، طول عمر مداری و نزدیکی به ماهوارههای فعال را مدنظر قرار دادند. در نهایت، در میان فهرستها، ۲۰ تا ۴۰ درصد اشیا مشترک بودند. تنها یک شیء در تمام فهرستها وجود داشت و در مجموع ۲۷۳ قطعه زباله نگرانکننده شناسایی شد. این میزان توافق در چنین مسئلهی پیچیدهای قابل توجه است، اما اختلافنظرهای باقیمانده نیز در تصمیمگیری برای سرمایهگذاریهای میلیوندلاری بسیار مهماند.
(اعتبار: آژانس فضایی اروپا – ESA)
مطالعهی اولیه برای ترکیب نظرات کارشناسان از روش امتیازدهی ترکیبی استفاده کرده بود: امتیاز «بردا» برای هر شیء (بر اساس جایگاهش در فهرستها) ضرب در تعداد فهرستهایی میشد که آن شیء در آنها آمده بود. این روش شیء شماره ۲۲٬۵۶۶ را بهعنوان نگرانکنندهترین زباله معرفی کرد.
اما پژوهش جدید نشان میدهد که این نتیجه کاملاً به روش ترکیب آرا وابسته است. اگر تنها از روش کلاسیک «بردا» استفاده شود، شیء شماره ۲۲٬۲۲۰ در اولویت قرار میگیرد. اگر اصل «برنده کوندورسه» (که شیئی را برمیگزیند که در مقایسه مستقیم با هر شیء دیگر برتری دارد) به کار رود، شیء شماره ۲۷٬۰۰۶ اولویت مییابد. این تفاوتها صرفاً فنی نیستند، بلکه هر روش بازتابی از دیدگاه فلسفی متفاوت نسبت به تصمیمگیری جمعی است – با پیامدهایی واقعی درباره اینکه منابع محدود پاکسازی فضا باید صرف چه چیزی شوند.
پژوهشگران پیشنهاد میکنند در اولویتبندی زبالههای فضایی، بازنگری اساسی صورت گیرد. آنها میگویند نباید کارشناسان را وادار کرد دقیقاً ۵۰ شیء را رتبهبندی کنند، بلکه بهتر است اجازه داشته باشند هر تعداد شیئی را که واقعاً نگرانکننده میدانند، معرفی کنند. این پیشنهاد بر این نکته تأکید دارد که آستانهی «نگرانکننده بودن» نباید بهطور مصنوعی و اداری تعیین شود.
همچنین آنها پیشنهاد میکنند به جای رأیگیری رتبهای، از رأیگیری ارزیابیمحور استفاده شود؛ به این صورت که کارشناسان هر قطعه را در دستههایی مانند «بسیار خطرناک»، «خطرناک» یا «ریسک قابلقبول» قرار دهند، بر اساس معیارهای مطلق و نه مقایسهای. چنین روشی با تفکر واقعی کارشناسان دربارهی ارزیابی خطر همخوانتر است و نسبت به تغییر در فهرست نامزدها هم مقاومتر خواهد بود.
این پژوهش به چالشی گستردهتر در تصمیمگیری علمی اشاره دارد: چگونه میتوان در شرایطی که منابع محدودند و خطرها بالاست، بهطور منصفانه دیدگاههای کارشناسان را با یکدیگر تلفیق کرد؟ مشکل زبالههای فضایی شباهت زیادی به مسائل جمعی دیگر مانند اولویتهای مقابله با همهگیریها یا راهبردهای مقابله با تغییرات اقلیمی دارد – جایی که دیدگاههای متنوع و معتبر باید در قالب سیاستهای مشخص یکپارچه شوند.
این مطالعه همچنین به یک خلأ مهم در برنامهریزی فعلی برای حذف زبالهها اشاره دارد: بیتوجهی به هزینه حذف و اثرات پویای آن. حذف یک قطعه، وضعیت خطر قطعات باقیمانده را تغییر میدهد، بنابراین نیاز به روشهای پیشرفتهتری وجود دارد که نهفقط هر هدف را بهصورت مجزا، بلکه دنبالهی بهینهی حذف زبالهها را در نظر بگیرند.
با افزایش پرتاب ماهوارهها توسط شرکتهای خصوصی و آغاز گردشگری فضایی (با عرض پوزش از این بازی واژه)، محیط مداری زمین تنها شلوغتر خواهد شد. روشهایی که امروز برای انتخاب دموکراتیک زبالههای فضایی توسعه میدهیم – با بهرهگیری از دانش کارشناسان و شیوههای منصفانه جمعبندی نظرات – ممکن است تعیینکننده این باشند که آیا نسلهای آینده فضایی در دسترس خواهند داشت یا با ویرانهای مداری مواجه میشوند که قرنها زمان برای پاکسازیاش لازم است.