اگر این کشف تأیید شود، نهتنها دیدگاه علمی فعلی درباره شکلگیری و توزیع کهکشانها زیر سؤال میرود، بلکه ممکن است پاسخی برای یکی از معماهای انرژی کیهان نیز ارائه شود؛ یعنی پرتوی فروسرخی که در محاسبات انرژی کیهان به اصطلاح «گمشده» است، ممکن است از این کهکشانهای پنهان ناشی شده باشد و در نتیجه تصویر کاملتری از گسیل انرژی در طولموجهای بلند به دست آید.
این پژوهش توسط شورای امکانات علمی و فناوری بریتانیا (STFC)، آزمایشگاه رادرفورد اپلتون و کالج سلطنتی لندن رهبری شده و در آن عمیقترین تصویر فروسرخ دور از کیهان تاکنون به دست آمده است.
آنها با استفاده از تلسکوپ فضایی «هرشل» شواهدی از وجود کهکشانهای پنهان در میان نزدیک به ۲۰۰۰ کهکشان دوردست آشکار کردهاند.
دکتر کریس پیرسون، نویسنده اصلی مقاله، توضیح داد که این پروژه تا حد نهایی توان علمی تلسکوپ هرشل پیش رفت و احتمالاً جمعیتی کاملاً جدید از کهکشانها را نمایان کرده است که سهم مهمی در کمنورترین نور قابل مشاهده کیهان دارند:
«این کار علم با هرشل را تا نهایت ظرفیتش پیش برد، فراتر از آنچه معمولاً میتوانیم ببینیم. احتمالاً جمعیتی کاملاً جدید از کهکشانها را آشکار کردهایم که در تولید کمنورترین نور قابل مشاهده در جهان نقش دارند.» – دکتر کریس پیرسون از STFC RAL Space
تیم تحقیقاتی با ترکیب ۱۴۱ تصویر از ابزار SPIRE در تلسکوپ هرشل، به این دستاورد مهم رسیدند. هرشل در بازه ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ فعالیت میکرد.
نتیجه این کار، عمیقترین تصویر آسمان در طولموجهای فروسرخ دور بود که پنج برابر عمیقتر از هر تصویر قبلی این تلسکوپ و دستکم دو برابر عمیقتر از هر ناحیه دیگری بود که هرشل رصد کرده بود.

نقاط روشن در تصویر، که به صورت لکههایی دیده میشوند، همگی کهکشانهای منفرد یا گروههایی از کهکشانها هستند. با این حال، تصویر آنقدر شلوغ و پرجزئیات است که تقریباً هیچ فضای خالیای در آن دیده نمیشود، و کمنورترین کهکشانها در نور پسزمینهی تصویر محو شدهاند.
(کریس پیرسون و همکاران، نشریهی ماهانه انجمن سلطنتی اخترشناسی، ۲۰۲۵)
این تکنیک به اخترشناسان کمک کرد تا کهکشانهایی را شناسایی کنند که غبارآلودتر هستند و مکانهای اصلی شکلگیری ستارگان به شمار میآیند. همچنین امکان بررسی ارتباط میان تعداد کهکشانها و روشنایی آنها را فراهم کرد.
با این اطلاعات، دانشمندان توانستند سهم هر کهکشان را در مجموع انرژی کیهان محاسبه کنند.
به دلیل عمق زیاد این تصویر، کهکشانها با هم ترکیب و غیرقابل تمایز شدند. در این مرحله، توماس ورنیش، دانشجوی دکترای MIT، با استفاده از روشهای آماری روی نواحی تار تصویر کار کرد. او شواهدی از کهکشانهایی بسیار کمنور و ناشناخته یافت که در تحلیلهای معمول قابل شناسایی نبودند.
اگر این کشف تأیید شود، مدلهای موجود درباره تعداد و تکامل کهکشانها باید بهطور اساسی بازنگری شوند.

(کریس پیرسون و همکاران، نشریه ماهانه انجمن سلطنتی اخترشناسی، ۲۰۲۵)
برای تأیید این کهکشانهای جدید، پژوهشهای بیشتری با استفاده از تلسکوپهایی با طولموجهای مختلف لازم است تا اطلاعات بیشتری درباره این اجرام کمنور به دست آید.
دکتر پیرسون تأکید کرد که تلسکوپهای مرئی تنها نیمی از داستان کیهان را روایت میکنند، چرا که نور ستارگان اغلب توسط غبار جذب و سپس به صورت پرتو فروسرخ بازتاب داده میشود.
دادههای آرشیوی تلسکوپ هرشل، حتی پس از یک دهه از پایان مأموریت آن، همچنان ارزشمند هستند. دکتر کلمنتس نیز اشاره کرد که مأموریت PRIMA (یک تلسکوپ فروسرخ ۱.۸ متری که ناسا با همکاری کنسرسیومی بریتانیایی در حال بررسی آن است) میتواند شکاف میان ابزارهای موجود را پر کرده و به این بحثها روشنی ببخشد.