ما آن را روی حسگرها در همه جا، از قطب شمال گرفته تا قطب جنوب، دیدیم.
ما گیج شده بودیم – سیگنال مشابه هیچ سیگنال قبلی بود. به جای صدای غوغای غنی از فرکانس معمولی زمین لرزه ها، این زمزمه یکنواخت بود که فقط یک فرکانس ارتعاش داشت. حتی گیج کننده تر این بود که سیگنال به مدت ۹ روز ادامه داشت.
حجم حیرتانگیز سنگ و یخ که برای پر کردن ۱۰۰۰۰ استخر در اندازه المپیک کافی بود، در آبدره فرو رفت و باعث ایجاد یک مگا سونامی به ارتفاع ۲۰۰ متر و پدیدهای به نام سیچه شد: موجی در آبدره یخی که به به جلو و عقب، حدود ۱۰۰۰۰ بار در طول ۹ روز حرکت کنید.
برای قرار دادن سونامی در زمینه، آن موج ۲۰۰ متری دو برابر ارتفاع برجی بود که بیگ بن در لندن را در خود جای داده و چندین برابر بیشتر از هر چیزی بود که پس از زمین لرزه های عظیم زیر دریا در اندونزی در سال ۱۳۸۲ (سونامی روز باکسینگ) یا ژاپن در سال ۱۳۸۹ ثبت شد. (سونامی که نیروگاه اتمی فوکوشیما را درنوردید).
این شاید بلندترین موج روی زمین از سال ۱۳۵۸ باشد.
کشف ما که اکنون در مجله Science منتشر شده است، متکی به همکاری با ۶۶ دانشمند دیگر از ۴۰ موسسه در ۱۵ کشور است.
بسیار شبیه به بررسی سانحه هوایی، حل این معما مستلزم کنار هم قرار دادن بسیاری از شواهد مختلف، از گنجینه ای از داده های لرزه ای گرفته تا تصاویر ماهواره ای، نظارت بر سطح آب در آبدره ها، و شبیه سازی های دقیق از چگونگی تکامل موج سونامی بود.
همه اینها فاجعه بار و زنجیره ای از رویدادها را از دهه ها تا چند ثانیه قبل از فروپاشی برجسته کرد. رانش زمین از یک یخچال بسیار شیب دار در یک خندق باریک عبور کرد و سپس در یک آبدره باریک و محدود فرو رفت.
در نهایت، چند دهه گرمای جهانی بود که یخچال را چندین ده متر نازک کرد، به این معنی که کوهی که بر فراز آن برافراشته بود دیگر نمیتوان نگه داشت.
آب های ناشناخته
اما فراتر از عجیب بودن این شگفتی علمی، این رویداد حقیقتی عمیقتر و نگرانکنندهتر را نشان میدهد: تغییرات آبوهوایی در حال تغییر شکل سیاره ما و روشهای علمی ما به روشهایی است که ما تازه درک میکنیم.
این یک یادآوری واضح است که ما در حال حرکت در آب های ناشناخته هستیم. همین یک سال پیش، این ایده که یک سیش میتواند به مدت ۹ روز ادامه داشته باشد، بیمعنی رد میشد.
به طور مشابه، یک قرن پیش، این تصور که گرم شدن میتواند دامنههای قطب شمال را بیثبات کند و منجر به رانش زمین و سونامی عظیمی شود که تقریباً سالانه اتفاق میافتد، دور از ذهن تلقی میشد. با این حال، این حوادث زمانی غیرقابل تصور اکنون در حال تبدیل شدن به واقعیت جدید ما هستند.
همانطور که به عمق این دوره جدید می رویم، می توانیم انتظار داشته باشیم که شاهد پدیده های بیشتری باشیم که درک قبلی ما را به چالش می کشند، صرفاً به این دلیل که تجربه ما شرایط شدیدی را که اکنون با آن مواجه می شویم را در بر نمی گیرد. ما یک موج نه روزه را پیدا کردیم که قبلاً هیچ کس تصور نمی کرد وجود داشته باشد.
به طور سنتی، بحث در مورد تغییرات آب و هوا بر روی نگاه ما به سمت بالا و خارج به جو و اقیانوس ها با تغییر الگوهای آب و هوا و بالا آمدن سطح دریا متمرکز شده است. اما دیکسون آبدره ما را مجبور می کند که به سمت پایین، به پوسته زیر پایمان نگاه کنیم.
شاید برای اولین بار، تغییرات اقلیمی باعث ایجاد یک رویداد لرزه ای با پیامدهای جهانی شده است. لغزش زمین در گرینلند ارتعاشاتی را در زمین ارسال کرد، سیاره را تکان داد و امواج لرزهای ایجاد کرد که سراسر جهان را در عرض یک ساعت پس از رویداد ایجاد کرد.
هیچ تکه ای از زمین زیر پای ما در برابر این ارتعاشات مصون نبود و به طور استعاری شکاف هایی را در درک ما از این رویدادها باز می کند.
این دوباره اتفاق خواهد افتاد
اگرچه زمین لغزش-سونامی قبلاً ثبت شده بود، سونامی در شهریور ۱۴۰۲اولین بار در شرق گرینلند بود، منطقه ای که به نظر می رسید از این رویدادهای فاجعه بار ناشی از تغییرات آب و هوایی مصون است.
مطمئناً این آخرین زمین لغزش مگاسونامی نخواهد بود. از آنجایی که یخهای دائمی در دامنههای شیبدار به گرم شدن ادامه میدهند و یخچالهای طبیعی به نازک شدن ادامه میدهند، میتوان انتظار داشت که این رویدادها بیشتر و در مقیاس بزرگتری در سراسر مناطق قطبی و کوهستانی جهان رخ دهند.
دامنههای ناپایدار اخیراً در غرب گرینلند و آلاسکا شناسایی شدهاند، نمونههای واضحی از بلایای آینده هستند.
همانطور که ما با این رویدادهای شدید و غیرمنتظره روبرو می شویم، مشخص می شود که روش ها و ابزارهای علمی موجود ما ممکن است برای مقابله با آنها نیاز به تجهیز کامل داشته باشند.
ما هیچ گردش کار استانداردی برای تجزیه و تحلیل رویداد گرینلند ۱۴۰۲ نداشتیم. ما همچنین باید یک طرز فکر جدید را اتخاذ کنیم زیرا درک فعلی ما توسط یک آب و هوای تقریباً منقرض شده و قبلاً پایدار شکل گرفته است.
همانطور که ما به تغییر آب و هوای سیاره خود ادامه می دهیم، باید برای پدیده های غیرمنتظره ای که درک فعلی ما را به چالش می کشد و روش های جدیدی از تفکر را می طلبد، آماده باشیم.
زمین زیر ما می لرزد، هم به معنای واقعی و هم مجازی. در حالی که جامعه علمی باید سازگار شود و راه را برای تصمیم گیری های آگاهانه هموار کند، تصمیم گیرندگان باید اقدام کنند.
استفان هیکس، پژوهشگر لرزهشناسی محاسباتی، UCL و کریستین اسونویگ، محقق ارشد، گروه نقشهبرداری و منابع معدنی، سازمان زمینشناسی دانمارک و گرینلند می باشد.